رمان اولین شب آرامش(فصل آخر)
رمان اولین شب آرامش(فصل آخر)
رمان اولین شب آرامش(فصل اول)
رمان عشق به سبک من(فصل آخر)
رمان عشق به سبک من(فصل سوم)
رمان عشق به سبک من(فصل دوم)
رمان عشق به سبک من(فصل اول)
نویسنده:quixotic(رها)
رمان مجنون(فصل آخر)
رمان مجنون(فصل دوم)
رمان مجنون (فصل اول)
رمان محیا(فصل اخر)
رمان محیا(فصل دوم)
رمان محیا (فصل اول)
رمان روزای بارونی(فصل اخر)
رمان روزای بارونی(فصل پنجم)
رمان روزای بارونی(فصل چهارم)
رمان روزای بارونی(فصل سوم)
رمان وحشی امادلبر(فصل دوم)
رمان وحشی امادلبر(فصل اول)
رمانی بسیار بسیار زیبا و خواندنی از دستش ندید!!!
ژ
خلاصه ی رمان:
اگر خاندانم نفرین شده...اگر انگشت نمای خاص و عام شدیم...اگر پدرم زنا کار بوده...اگر مادرم خیانتکار بوده....اگر برادرم از دوری یار در خیابان ها نفس های آخرش را کشید...غمی نیست...اندوهی نیست...زجری نیست...دردی نیست...اما...
خواهرم را ...پاره ی تنم را...تنها دلیل زندگیم را...وجودم را...نابودش کرد...پر پرش کرد..دلش را شکست و او را گرفتش....از من...از منی که جنسم از سنگ است...از منی که بی احساس تر از آهنم...از منی که سنگدل تر از شیطانم...
آتشم زد...آتشش میزنم....نابودم کرد...نابودش میکنم...جگرم را خون کرد...جگرش را خون میکنم...پست فطرت امیدم را گرفت ...کمرش را خم میکنم....
قلبم را تکه تکه کرد...بند بند وجودم را لرزاند...زمینم زد...بی انصاف..زندگیم را جهنم کرد...پس چرا من نکنم!!
لعنت ...لعنت به تو که چشمانم را از نفرت.. خون کردی...لعنت به تو که خوی وحشی ام را برگرداندی...
من شینا...فرزند ارشد خاندان سلطنتی و بزرگ جهانگیر.. قسم میخورم به اجدادم... روزی بر زمینت خواهم زد...
تیر من رها میشود...تیری که روزی جگرت را خون میکند...و به جایی نخواهد نشست جز....
قلبـــــــــــــت....
نویسنده:مهلاعلی راد
رمان کلبه ی عشق (فصل اول)
خلاصه داستان:داستان در مورد دختری هستش که ربودنش و عاشق کسی میشه که هم اونو ربوده هم نفرت عمیقی با خانواده ی دختر خاندان بهادوری داره اتفاقاتی میوفته که......
تعداد صفحات : 3